یخچال کسری
با سلام
چند روز پیش به لطف خدا و همراهی و تلاش دوستان صعود یخچال کسری رو با موفقیت انجام دادیم سه شنبه 9/6/89 ساعت 16.30تیم نه نفره ما از همدان حرکت کرده و ساعت 6.30 چهار شنبه 10/6/89 به مشگین شهر رسیدیم و دو نفر از بچه ها که با وسیله شخصی اومده بودند به ما ملحق شدند و به سمت موییل حرکت کردیم و سپس 9.45 به منطقه پیر زمان که محل ییلاق عشایر بود رسیدیم و در اینجا تیم 6 نفره یخچال پیاده شده و تیم 5 نفره هم به سمت شابیل و سپس قله سبلان حرکت کردند
بعد از جمع کردن وسایل ساعت 9.45 مسیر رو به سمت جانپناه کسری ادامه دادیم مسیر با شیب نسبتا تند بود و بار کوله های ما هم افزون بر 35 کیلو بود و حرکت بسیار سنگین و گرما هم تا حدودی کا رو سخت تر میکرد با هر سختی بود ساعت 14 به جانپناه رسیدیم که تعدادی از بچه های اردبیل و گروه آرش هم اونجا بودند و خوش و بشی کردیم و یه نفسی تازه کردیم و بعد از صرف ناهار به آماده کردن ابزار فردا پرداختیم و در این میان تعدادی دیگر از بچه های گروه آرش هم به جمع ما اضافه شدند
بعد از شب مانی در جانپناه پنجشنبه 11/6/89 ساعت 7 به سمت ابتدای یخچال حرکت کردیم و ساعت حدود 8 در ابتدای مسیر تجهیزات فنی و گرامپونها رو فیکس کرده و با نام خدا حرکت 8.30اغاز شد
تیمهای دیگه هم تو یخچال آماده صعود بودند و تیم ما هم در سه دسته دو نفره برنامه صعود رو شروع کرد
من و اقای محمودی –آقایان رضاپور و راستی و آقا نیما با خانم شهبازان گروههای صعود کننده تیم ما رو تشکیل میدادند حدود 100 متر ابتدای مسیر بصورت آزاد و بدون حمایت صعود شد و سپس با توجه به وجود یخ بلور صعود یخچالی و برپایی کارگاه و میانی زدن و ... در دستور کار قرار گرفت
هر از گاهی سنگی یا یخی هم به سمت پایین حرکت میکرد که با جا خالی دادن از دستشون فرار می کردیم اما تو وسطای مسیر بودیم که من در حمایت اقای محمودی در حال باز کردن کارگاه بودم که صدای مهیب ریزش سنگ برق سرم پروند و متوجه شدم در سمت چپ و بالا دست دیواره عظیم سنگی در حال ریزشه در حالیکه حدو.د 30 نفر تو یخچال بودند من که چاره کار ور تو فرار به سمت دست راست میدیدم فرار رو آغاز کردم و در کسری از ثانیه حدود 30-40 متر به سمت راست رفته در حالیکه نگران بقیه بچه ها بودم سریعا جویای احوال شدم و دیدم خدا رو شکر با توجه به اینکه در وسط مسیر بودیم به هیچکس اسیبی نرسید زودی دوربینمو آماده کردم و از آخرهی غلطیدن سنگها یه عکس گرفتم و حالا با دقت بیشتری صعود رو ادامه دادیم و یه بار وسطاش من سر طناب رفتم و بقیه رو اقای محمودی سر طناب بود به لطف خدا پس از 6 ساعت تلاش ساعت 14.15 به بالا رسیدیم و پس از تغذیه مختصر تیم آقای رضا پور که زودتر از ما به بالا رسیده بودند و قله های هرم رو هم صعود کرده بودند برگشتند و به سمت جانپناه حرکت کردیم و ساعت 19.20 به جانپناه رسیدیم و پس از برقراری تماس با تیم صعود به قله سبلان و اطلاع از صعود موفقیت آمیز اونا و بعد از صرف شام و استراحت جمعه 12/6/89 پس از پاکسازی جانپناه و محوطه اطراف 10.30 به سمت پایین حرکت کردیم و بعد از کی ساعت پس از روئیت نیسان عشایر کلی خوشحال شده و پس از پذیرایی توسط راننده مهربان و با معرفت نیسان به سمت موییل حرکت کردیم و 14.30 به موییل رسیدیم بعد از صرف ناهار یه استخر اب گرم تو قینرجه رو هم چاشنی صعود کردیم و به سمت همدان حرکت کردیم
نفرات صعود یخچالی:
آقایان محمودی؛ رضاپور؛ راستی ؛ اسکندری؛عسگری و خانم شهبازان
نفرات صعود قله سبلان:
آقایان علافچی؛نگینی؛سیفعلی؛نجاریان؛هزاوه ای
از همه دوستان که منو تو این برنامه تحمل کردند سپاسگزارم
جاداره از زحمات آقایان نیما اسکندری و علی محمودی و محمد نگینی و علافچی تشکر ویژه داشته باشم
درباره قله سبلان وکسری:http://www.gol-bahar.com/forum/showthread.php?p=1905
شاید از خودتون بپرسید چرا این اسم رو برا ی وبلاگم انتخاب کردم؟شاید یه حدس ها و تفسیر هایی برای خودتون داشته باشید؟